حرف حساب

 

نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز



ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها
به بیمار دل خود می دهم گوش



گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم ویکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند



از این مردم ، که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند



دل من ، ای دل دیوانه من
که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را ، بس کن این دیوانگی ها

شاعر : فروغ فرخزاد

 

 



           
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:فرخ زاد, :: 11:25
شادی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


تعداد بازدیدکنندگان :
تعداد افراد آنلاین :

كد موسيقي براي d Music By RoozGozar.cOm--->وبلاگ


انتخاب بهترين وبلاگ ماه